"اِبرام چرخی" درونت  را بکش

یا هیولای آدم  خواری به نام " مجلس"


نویسنده: علی رضا اسلامی


داستان تخیلی


من و "ابرام" در یک روستا بزرگ شدیم. پدر من زمین زراعتی کوچکی داشت و دستش همیشه خالی بود. پدر ابرام هم از کارگران مهاجری بود که از یکی از شهرهای جنوب شرق کشور به روستای ما در شمال آمده بود تا با کارگری بر سر زمین های کشاورزی شکم زن و بچه اش را سیر کند. 


علاوه بر وضعیت اقتصادی نامناسب در دوره کودکی ، من و "ابرام" اشتراکات دیگری هم داشتیم. هر دوی ما در خانه تلویزیون نداشتیم و  همین محدودیت باعث شده بود بیست و چهار ساعته مثل بزرگترها رادیو گوش کنیم. رادیو ما دو تا را همه چیز دان کرده بود و از همه بچه های همسنمان بیشتر می فهمیدیم. با هم بحث های ی می کردیم و نظریه ها می دادیم. 


"ابرام" یک گاری داشت که صبح های زود با آن از کارخانه یخ برای مغازه ها یخ می آورد و با سن کمش؛  در آمدی برای خودش و خانواده اش به دست می آورد، به همین علت بین بچه ها به ابرام چرخی معروف شده بود. سرتان را درد نمی آورم. ما بزرگ شدیم و هر دو به تربیت معلم رفتیم و بعد از آن در آموزش و پرورش مشغول به کار شدیم. اما همان روحیات قدیم و مباحثات در ما باقی مانده بود. البته با اندکی تغییرات. "ابرام" ریشش را خط می گرفت و دکمه یقه می بست و شروع به تمرین کرده بود تا بتواند برخی کلمات را حلقی تر تلفظ کند. از مطالعه دست کشیده بود و بیشتر در گیر موضوعات ی شهرمان شده بود. اما ارتباطمان همچنان برقرار بود و چه سر کار چه بعد از آن دائما با هم بودیم و حرف های یمان تمامی نداشت، تا جایی که یک روز اعلام کرد می خواهد در انتخابات مجلس شرکت کند. "ابرام چرخی" کاندیدای انتخابات شد و به لطف همشهریان مهاجرش که دیگر در شهر ما اقلیتی بزرگ بودند

ادامه مطلب

رویا های نیمه کاره؛ از سوکوموروخوف تا سید حسن حسینی شاهرودی

هزار و یک پند مدیریتی از مهندس چراغعلی جدولزاده (قسمت اول: توالت سحرآمیز)

بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد

ابرام ,های ,هم ,شدیم ,یک ,کند ,شده بود ,بود و ,بزرگ شدیم ,من و ,بود تا

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کمک به کودکان سرطانی جدید ترین مد روز از کجا بنر سفارش بدیم و قیمت در بیاریم؟ ایکس باکس وان سورنا ستاری Things that stop you dreaming darkmovie چاپ دیجیتال نقشینه امین سریع ترین سایت دنیا برج خنک کننده